ایشان آواستی کودک هشت سالهای است که دنیایش پر از شگفتیهایی است که هیچکس قدردان آنها نیست. استعداد های او در دنیای بزرگسالان که خیلی بیشتر به چیزهایی مانند تکالیف، نمره و آراستگی علاقه دارند، اهمیتی ندارند. ایشان به دلیل بی انظباطی و دردسر درست کردن از مدرسه اخراج شده و به مدرسه ای شبانه روزی فرستاده میشود. در آنجا برخلاف انتظارش با بزرگترین شانس زندگی اش ملاقات میکند.
اولین کامنت این مطلب را شما بنویسید.